شبکه هوشمند کودک

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ مهر ۹۵، ۱۳:۲۳ - Farzad NJ
    : ))

قصه ی زیبای دُم قشنگ، روباه شکمو

پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۸ ق.ظ

دم  قشنگ به حرفای زیرک خوب گوش داد.اون چاره ی دیگه ای نداشت، باید صبر می کرد تا غذاش هضم بشه و شکمش کوچیک بشه و اندازه ی اولش بشه و بتونه بیرون  بیاد. فقط دعا می کرد هیزم شکنا به این زودی برنگردند و اونو تو این وضعیت نبینند.

قصه ی زیبای دُم قشنگ، روباه شکمو


خوشبختانه شکمش زود کوچیک شد و تونست از تنه ی درخت خارج بشه. اون دوتا پا داشت، دوتا هم قرض کرد و از اونجا فرار کرد و به لونه ش رفت و خوابید. از اون  روز به بعد، دم قشنگ دیگه بی احتیاطی نکرد و توی هر سوراخی وارد نشد و دست از شکم پرستی برداشت.


ادامه مطلب

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۷/۱۵
  • ۲۹۴ نمایش
  • شبکه هوشمند کودک

اموزش

داستانهای کهن

عبرت گرفتن

قصه کودکانه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی