سوسمار مهربون
ذوستش که ترسیده بود و فریاد میکشید. و به اطراف دوید تا کمک بیاورد؛ اما فایدهای نداشت. ناگهان سوسمار به طرف شکارچی داخل آب آمد. شاید طعمه ی خوبی برای بچه هایش پیدا کرده بود. سوسمار نزدیک تر شد.
چند بار تنش را داخل گل باتلاق فرو کرد و بیرون آمد.
ادامه مطلب
- ۰ نظر
- ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۳:۲۴
- ۱۲۷ نمایش