شبکه هوشمند کودک

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ مهر ۹۵، ۱۳:۲۳ - Farzad NJ
    : ))

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رویای شبانه» ثبت شده است

آقا موشه خودش هم نمی دانست با آن همه قوطی کبریت چه کار کند. فقط دلش می خواست آن ها را جمع کند. خانم موشه که دید حرف حساب به گوش آقا موشه فرو نمی رود،  با عصبانیت گفت: «دیگر صبرم تمام شده. من به خانه خواهرم می روم، اگر تا زمانی که بر می گردم،

قصه قوطی کبریت‌های آقا موشه



یک فکری برای این قوطی کبریت ها نکنی، همه را می اندازم دور.»خانم موشه این را گفت و رفت، آقا موشه ایستاد و به قوطی کبریت هایش نگاه کرد و گفت: «چه کاری می توانم بکنم؟»


ادامه مطلب

  • شبکه هوشمند کودک

روزها گذشت و گذشت تا یه روز تو شهر اعلام کردند که شاهزاده مهمونی گرفته و از همه دخترهای جوان شهر دعوت کرده که در این مهمونی شرکت کنن.مادر و دختر خودشون را آماده مهمونی کردن و هرچی ماه پیشونی خواهش کرد که اون را هم با خودشون ببرن گفتن نه تو باید در خونه بمونی.


ماه پیشونی


روز مهمونی که فرا رسید مادر و دختر آماده شدن و قشنگ ترین لباسهایی که داشتن را پوشیدن و رفتن...نامادری یه عالمه نخود و لوبیا را باهمدیگه قاطی کرد و به دختر گفت بشین اینها رو جدا کن تا ما برگردیم..


ادامه مطلب

  • شبکه هوشمند کودک